لغت نامه دهخدا
پس باختن. [ پ َ ت َ ] ( مص مرکب ) در قمار برده را باختن.
پس باختن. [ پ َ ت َ ] ( مص مرکب ) در قمار برده را باختن.
( مصدر ) در قمار برده را باختن.
💡 چه بود رای تو جان باختن بحمدالله که هرچه کرد خیالی همه برای تو کرد
💡 پشیمانی ندارد جان به آن جان جهان دادن نفس در زیر آب زندگانی باختن دارد
💡 مسلمانی بود بهر بتان دین باختن جامی ازین دین هرکه برگردد مسلمانش نمیدانم
💡 کار عشاق است جان در عشق جانان باختن عشق جانان در حقیقت نیست جز جان باختن
💡 بر امید التفات خضر نادانی بود زورق اندر بحر و مرکب در بیابان باختن