لغت نامه دهخدا
پر زاد و رود. [ پ ُ دُ ] ( ص مرکب ) که فرزند بسیار دارد. پرفرزند.
پر زاد و رود. [ پ ُ دُ ] ( ص مرکب ) که فرزند بسیار دارد. پرفرزند.
کسی که فرزند بسیار دارد، پرفرزند، پراولاد.
که فرزند بسیار دارد، ( صفت ) آنکه فرزند بسیار دارد پر فرزند پر اولاد.
💡 ما كيان، كبوتر را نكوهش كرد به اين كه ما كيان پر زاد و ولد است و كبوتر، درسال بيش از دو جوجه نمى آورد. و كبوتر او را گفت: تو به دانه جوجه هايت نمىپردازى و براى آنان از دور جاى غذا نمى آورى. بلكه آنها، همين كه از تخم بيرون مىآيند، به دانه چيدن مى پردازند. اما، ما بنا گزير، دانه گرد مى آوريم و از جاهاى دور،به جوجه هايمان مى رسانيم. اگر تو نيز چون ما بودى، به جاى دو جوجه، يك جوجهمى آورى.