وعده جا

لغت نامه دهخدا

وعده جا. [ وَ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) وعده جای.

جمله سازی با وعده جا

💡 وعده‌های خام او در مغز جان جوشان شده عاشقان پخته بین از وعده‌های خام او

💡 هر طرف مانند شاخ بید مجنون می روی بی سبب از شاهراه وعده بیرون می روی

💡 حالت اغما و بيهوشى بر حضرتش مستولى گشته بود. چيزى نگذشت كه به هوش آمد وچشم گشود. در اين بين متوجه عباس شد و گفت: اى عباس، اى عموى پيامبر! (آياحاضرى ) وصيت مرا بپذيرى و ديونم را بپردازى و به وعده هايى كه به مردم داده امجامه عمل پوشى ؟

💡 (الحمد لله الذى صدقنا وعده و اءورثنا الارض نتبوّء من الجنه حيث نشاء فنعم اجرُالعاملين )

💡 شاعر اگر تو باشی و از من طمع کنی این وعده‌ها دهم که تو دادی و می‌دهی

💡 و در كـافـى بـه سـنـد خـود از عـلى بن عقبه از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كهفـرمـود: مـؤ من برادر مؤ من، و چشم او و راهنماى او است. به او خيانت و ظلم نمى كند، او رافريب نمى دهد، و اگر وعده اى به او داد خلف وعده نمى كند.

شیمیل یعنی چه؟
شیمیل یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز