هیچ زا

فرهنگستان زبان و ادب

{nullipara} [علوم سلامت] زنی که تا به حال زایمانی نداشته است

جمله سازی با هیچ زا

ندارد هیچ کس بیش از دو کس یاد که کس جان داد جز مجنون و فرهاد
بیار باده بگو باد برد عالم را که پیش همت اهلی است هردو عالم هیچ
رخی که هست به گردش کمند لاله و گل به هیچ حال ز باغ ارم نباشد کم
دردا که هیچ در دل سختت اثر نکرد اشک روان و آه دل دردناک ما
چنین گفت او که این شخصی که خفتست ندارد هیچ، ازان کارش نهفست