نشاط مند

لغت نامه دهخدا

نشاطمند. [ ن َ / ن ِ م َ ] ( ص مرکب ) بانشاط. خرم. شادمان. شادان:
باغ چون لوح نقشبند شده
مرغ و ماهی نشاطمند شده.نظامی.داماد نشاطمند برخاست
وز بهر عروس محمل آراست.نظامی.

فرهنگ فارسی

با نشاط. خرم. شادمان.

جمله سازی با نشاط مند

توجه به همه ارزشها  <>(هر دستگاهى از ارزشها را كه انتخاب كنيم، بايد دقت كافى نماييم كه با آرزوها واميال جوان توافق داشته باشد. هدف ما بايد اين باشد كه روح نشاط در او زنده بماند.به فداكارى هاى جوانمردانه علاقه مند گردد و به خصوص قدرت دوست داشتن خود رامورد استفاده قرار دهد.
(هر دستگاهى از ارزشها را كه انتخاب كنيم، بايد دقت كافى نماييم كه با آرزوها واميال جوان توافق داشته باشد. هدف ما بايد اين باشد كه روح نشاط در او زنده بماند.به فداكارى هاى جوانمردانه علاقه مند گردد و به خصوص قدرت دوست داشتن خود رامورد استفاده قرار دهد.
بعد از پاكيزگى ذهن و دل، نوبت به پاكيزگى محيط، لباس و بدن مى رسد.(260)از امروز به نظم به نظافت و پاكى اهميت بيشترى بدهيم و اتاق خواب، آشپزخانه،باغچه، و كلاس درس خود را منظم و تميز كنيد. بعد از پاداش ‍ آن، كه احساس خوب وموفقيت و نشاط است، بهره مند شويد.
شيراز با همه دشواريها، جاذبه هايى نيز داشت. جاذبه هايى كه ثروتمندان وتهيدستان به يك اندازه از آن بهره مند مى شدند. باغهاى سرسبز، چشم اندازهاى پرگل و چشمه هاى زلال را بايد در شمار اين جاذبه هاى طبيعى جاى داد. زيباييهايى كه گاهنوجوان صباغيه را به بيرون شهر و اقامت يك هفته اى در گلستانها (765) كشانده،بر نشاط و اشتياقش مى افزود.