مژده یافتن

لغت نامه دهخدا

مژده یافتن. [ م ُ دَ / دِ ت َ ] ( مص مرکب )خبر خوش شنیدن. مژده خوش دریافت کردن:
پادشه شرق چو این مژده یافت
روش چو خورشید ز مشرق بتافت.میرخسروی ( از آنندراج ).

جمله سازی با مژده یافتن

مژده ای غفلت‌ که در بزم ‌کرم بار قبول جز به قدر تحفهٔ تقصیر نتوان یافتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال چای فال چای فال انبیا فال انبیا فال ماهجونگ فال ماهجونگ