لغت نامه دهخدا ملوک طبع. [ م ُ طَ ] ( ص مرکب ) آنکه سرشت شاهان دارد. منیعالطبع. بلندهمت: در این زمین که تو هستی ملوک طبعانندکه ملک روی زمین پیششان نیرزد لاش.سعدی.
جمله سازی با ملوک طبع خدایگان جهان سیف دولت آنکه به طبع نهاده اند به فرمان او ملوک رقاب اگرچه هست خطاب من از ملوک امیر تورا بهطوع رهی گشتم و به طبع غلام زمانه آذر و طبع ملوک یاقوتست کسی نبیند یاقوت تفته در آذر