غفلت داشتن

لغت نامه دهخدا

غفلت داشتن. [ غ َ / غ ِ ل َ ت َ ] ( مص مرکب ) غفلت کردن. غافل بودن. بی خبری. ناآگاهی. رجوع به غفلت و غفلة شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) غفلت کردن غافل بودن.

جمله سازی با غفلت داشتن

از آيـه شـريفه برمى آيد كه تمامى موجودات حتى جمادات هم حيات و شعور دارند، براىايـنـكـه بـت ها از جماداتند، و آيه شريفه نسبت غفلت به آنها داده، و غفلت از خواص موجودداراى شعور است، و بر وصفى اطلاق مى شود كه داشتن شعور شاءن موصوفش ‍ باشد.
مرگ شكننده لذت ها  به ياد مرگ و سراى بعد از آن (عالم برزخ و قيامت ) بودن، بهترين موعظه و سازندهترين اندرز براى هر انسان است و توجه داشتن به آن، اثر عميقى در شكستن شهوات وپايان دادن به آرزوهاى دور و زدودن زنگار از آئينهدل دارد. غفلت نمودن از مرگ، انسان را به پستى، بى باكى، بى دينى و بى غيرتىمى كشاند، قلب را مى ميراند و او را از هر حيوانى گمراه تر و فرومايه تر مى كند.
و بنا به معنايى كه او كرده و بنابر آنچه به كمك سياق فهميده مى شود معناى آيه ايناست كه: تكاثر و مفاخرت شما در داشتن مال و زينت دنيا، و مسابقه گذشتنتان در جمع عدهو عده، شما را از آنچه واجب بود بر شما بازداشت، و آن عبارت بود از ذكر خدا، در نتيجهعمرى را به غفلت گذرانديد، تا مرگتان فرا رسيد.
ولى در هر صورت از همراه داشتن وسائل محافظتى و ايمنى (مانند زره و خود وامثال آن ) غفلت نكنيد و حتى در حال عذر حتما آنها را با خود داشته باشيد كه اگر احيانادشمن حمله كند بتوانيد تا رسيدن كمك خود را حفظ كنيد (و خذوا حذركم ).