غاز بینی

لغت نامه دهخدا

غازبینی. ( ص نسبی ) منسوب به غازبین، قزوینی. || ( حامص مرکب ) حالت کسی که یک غاز ( تسو ) را نیز در نظر گیرد. حالت مرد لئیم بسیار خسیس.

فرهنگ فارسی

عمل و حالت عازبین.

جمله سازی با غاز بینی

ای خسرو غازی پدر شاه کجایی تا تخت پسر بینی بر جایگه جم