غار و غور

لغت نامه دهخدا

غار و غور. [ غارْ رُ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) بمعنی هرج و مرج و آشوب و فتنه باشد. ( برهان ). || در تداول عمومی، صداهایی که از امعا شنیده میشود. هیاهوئی که در موقع نزاع و مخاصمت می کنند: اینهمه غار و غور مکن، یعنی سر و صدای بی حاصل از خود درمیاور.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - هرج و مرج آشوب فتنه. ۲ - صداهایی که از شکم شنیده شود ۳ - هیاهویی که در موقع نزاع کنند.

جمله سازی با غار و غور

همه غار و هامون پر از کشته بود ز خون خاک چون ارغوان گشته بود
گشته عالم تیره غار و آسمان از اختران همچو زنگی کو بخندد نیم شب در تیره غار
شاهدانش یار غار و آشیانش پای غار مسکنش در بند و نوروزش همه شب تا سحر
O آيه مى گويد: مهم تر از خواب كردن چند نفر در غار و سپس بيدار كردن آنها، ايجاد زيبايى هاى متعدد و فراوان در روى زمين و سپس محو كردن آنهاست. زيرا ماجراى اصحاب كهف، در برابر قدرت الهى چندان شگفت انگيز نيست.
اين بود مختصرى بحث پيرامون آيه غار و روايات وارده در آن، اگر بخواهيم بيش از اينبحث كنيم بحث تفسيرى ما مبدل به بحثى كلامى خواهد شد كه از غرض ما بيرون است.
نظر مفسرين درباره موقعيت جغرافيائى غار و نقد و بررسى آن