عمر حمد

لغت نامه دهخدا

عمر حمد.[ ع ُ م َ ح َ م َ ] ( اِخ ) ابن مصطفی. وی شاعر و از مجاهدان ملی بلاد شام در قرن اخیر است. اصل او از مصر و تولدش در بیروت بود. وی در جنگ جهانی اول در سپاه عثمانی افسر بود، سپس با برخی از جوانان عرب بسال 1333هَ.ق. به بادیه گریختند؛ ولی عمر پس از هشت ماه دستگیر شد و چون اشعار او باعث تحریک عرب ضد عثمانیها میشد بسال 1334 هَ.ق. بسن بیست وپنج سالگی در بیروت اعدام شد. ( از الاعلام زرکلی از ایضاحات عن المسائل السیاسیة ص 75 و نبذة من وقائع الحرب الکونیة ص 312 ).

فرهنگ فارسی

ابن مصطفی وی شاعر و از مجاهدان ملی بلاد شام در قرن اخیر بود اصل او از مصر و تولدش در بیروت بوده است

جمله سازی با عمر حمد

وقتى فرمود: الحمدلله، يعنى تمام اقسام حمد و تمام حيثيت (166) حمد از خداست،مال اوست، شما خيال مى كنيد داريد ديگرى را حمد مى كنيد، همين جا پرده را از روى همهمسائل برمى دارد. همين يك آيه شريفه را اگر آدم باورش بيايد -اشكال سر بارو است - اگر انسان باورش بيايد كه همه حمدهامال اوست، همين يك كلمه اگر باور آمد، تمام شركها از قلب انسان مى ريزد. آن كه مىگويد كه من از اول تا آخر عمر هيچ شرك نياورده ام، براى اين است كه اين را وجدان كرده، واجد اين مساءله است، اين را به حسب وجدانش يافته است. بافته نيست، يافته است.براهين اين قدر نمى تواند هنر داشته باشد؛ خوب است، نمى گويم برهان خوب نيست،برهان بايد باشد، اما برهان وسيله است. برهان وسيله اين است كه شما به حسب عقلتانيك مساءله اى را ادراك كنيد و با مجاهده ايمان به آن بياوريد.
و از اهل همدان: محمّد بن كشمر و جعفر بن حمدان و محمّد بن هارون بن عمران.