عمادالدین لر

لغت نامه دهخدا

عمادالدین لر. [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ل ُ ] ( اِخ ) ملقب به فضلوی یا فضولی. از مصاحبان شمس الدین محمد جوینی صاحب دیوان. رجوع به عمادالدین فضلوی شود.

فرهنگ فارسی

ملقب به فضلوی یا فضولی از مصاحبان شمس الدین محمد جوینی صاحب دیوان

جمله سازی با عمادالدین لر

بعضی از روزنامه‌نگاران دستگیرشده بعد از توقیف گستردهٔ مطبوعات به چندین سال حبس محکوم شدند. اکبر گنجی و عمادالدین باقی دو روزنامه‌نگار فعال پیرامون قتل‌های زنجیره‌ای همچنان دارای پرونده در دستگاه قضایی هستند.
این امپراتوری تا زمان ظهور عمادالدین زنگی در موصل در سال (۵۲۱ هجری قمری) ادامه داشت که توانست به این امپراتوری پایان دهد و تمام منطقه را تحت کنترل خود درآورد.
عمادالدین باقی، سردیبر این روزنامه در مقدمه اولین شماره جمهوریت، دربارهٔ "تحصن بیست روزه نمایندگان مجلس ششم" نوشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نحوه یعنی چه؟
نحوه یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز