علی محمد شیرازی و شیخیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] علی محمد شیرازی آغاز گر جریان بابیت و زمینه ساز انحرافی بزرگ در مسئله مهدویت است که در طول عمر، دعاوی خود را از باب امام زمان (عجّل الله فرجه الشریف) تا ادعای الوهیت تغییر داد.
پژوهش در سوابق علمی مدعیان و جستجو در این که با چه مکاتب و جریاناتی در ارتباط بوده اند و یافتن تشابهات اندیشه ها از جمله مباحثی است که براحتی می تواند پرده از اسرار ایشان بر دارد. و راز حقانیت و یا بطلان ادعای آنان را آشکار می سازد. از این رو خداوند متعال در کتاب قرآن، بر پیشینه پیامبران الهی اشاره داشته و از این راه بر اصالت ادعای آنان استدلال شده است چنانکه در قرآن کریم آمده است: «و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون؛ تو پیش از نزول قرآن هیچ کتابی را نمی خواندی و خطی به دست خود نمی نوشتی که اگر چنان بود باطل اندیشان به شک می افتادند.»بررسی پیشینه علی محمد باب قبل از شروع ادعاهایش نیز رهگشای آشنایی با ادعا های اوست و از اسرار وی پرده بر خواهد داشت و نشان خواهد داد که انحراف علی محمد باب از چه مکتب و مذهبی سرچشمه گرفته است.
تحصیلات علی محمد باب
علی محمد باب به تصریح منابع بهائی همچون اسرار الآثار مازندرانی و الکواکب الدریه آیتی پس از آنکه پدر خود را در دوران کودکی از دست داد دائی وی او را به مکتب شیخ عابد شیرازی سپرد علی محمد باب در آنجا خواندن و نوشتن فارسی و عربی و اندکی از علم حساب و قرائت قرآن مجید را آموخت در کتاب تاریخ نبیل زرندی چنین آمده است: هر چند حضرت باب به درس خواندن میلی نداشتند ولی برای آنکه به میل خال بزرگوار رفتار کنند به مکتب شیخ عابد تشریف بردند. شیخ عابد مرد پرهیزکار محترمی بود و از شاگردان شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی بشمار می رفت. همچنین در کتاب کواکب الدریه از قول سید جواد کربلائی آمده است: روز دیگر باز در خانه خال مذکور وی (سید علی محمد شیرازی) را ملاقات نمودم و در حالتی که از مکتب مراجعت فرموده مشتی کاغذ در دست داشت. سوال کردم آقا اینها چیست؟ با صوتی بسیار ملایم مودبانه فرمود اینها صفحات مشق من است. همانگونه که ذکر شد شیخ محمد عابد خود از شاگردان شیخ احمد احسایی بوده است و از همان دوران کودکی، علی محمد باب را با شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی آشنا نموده است. به همین جهت چون سید علی محمد در جوانی رهسپار کربلا شد از میان همه علمای آن دیار در درس سید کاظم رشتی حضور یافت و مجذوب آرا و عقاید شیخیه گردید. و به گمان قوی اعتقاد به رکن رابع در شیخیه انگیزه ای برای طرح مسئله بابیت توسط علی محمد شیرازی شد.
شاگرد تنبل سید کاظم رشتی
از دیگر شواهدی که شاگردی علی محمد باب را نزد سید کاظم رشتی به تثبیت می رساند جمله دیگر وی است که در خطبه اول از تفسیر سوره بقره نوشته است در این کتاب آمده است اللهم انک انت لتعلم فی یوم الذی اردت انشاء ذالک الکتاب قد رایت فی لیلتها بان ارض المقدسه قد صارت ذره ذره و رفعت فی الهواء حتی جاءت کلها تلقاء بیتی ثم استقامت ثم جاءت خبر فوت الجلیل معلمی رحمت الله علیه من هنالک علی محمد باب در این عبارت کوتاه علاوه بر اینکه اعتراف به شاگردی خود نزد سید رشتی می نماید عمق بیسوادی خود را به نمایش گذاشته و حداقل سه غلط در این نوشتار بر هرکس که کمترین آشنایی با علم صرف و نحو دارد مشهود است. علی محمد باب در ابتدا لفظ یوم را مونث پنداشته و برای آن ضمیر تانیث ـ لیلتها ـ آورده است در صورتی که لیلته باید می نوشت. همچنین در عبارتش ـ ارض المقدسه ـ بکار برده است که درست نیست چرا که موصوف با صفت خود باید در حرف تعریف تطبیق داشته باشد لذا صحیح آن چنین است ـ الارض المقدسه ـ و در نهایت ـ جاءت خبر فوت الجلیل ـ نیز خطا هست چرا که هیچ دلیلی برای ـ تاء تانیث ـ در ـ جاءت ـ وجود نداردبا گذر از اغلاط علی محمد باب در این جمله کوتاه وی تاکید بر آموزگاری سید کاظم رشتی در مورد خودش دارد. ترجمه سخن وی چنین است: بار خدایا تو می دانی در روزی که این کتاب را می خواستم پدید آورم درشبش دیدم که آن سرزمین مقدس (کربلا) ذره ذره گشت و در هوا بلند شد تا به پیش خانه من رسید آنگاه استقرار یافت سپس خبر فوت آن دانشمند بزرگوار، آموزگار من که رحمت خدا بر او باد از آنجا آمد. از دیگر اساتید علی محمد باب همچنین می توان به وجود شخصی به نام ملا صادق خراسانی اشاره نمود که به گفته مازندرانی سید علی محمد در کربلا مدتی را نزد وی ادبیات عرب را فرا گرفته است با وجود تمام این شواهد و تصریحات عباس افندی از رهبران بهائیت تحصیلات اکتسابی علی محمد باب را به کلی انکار نموده و او را از هر گونه تحصیل مبرا دانسته است. عبدالبهاء در این باره می نویسد: اما حضرت اعلی (روحی له الفداء) در سن جوانی بیست و پنج سال از عمر مبارک گذشته بود که قیام بر امر فرمودند و در میان طایفه شیعیان عموما مسلم است که ابدا حضرت در هیچ مدرسه ای تحصیل نفرمودند و نزد کسی اکتساب علم نکردند. علاوه بر شواهدی که بر خلاف این انکار مغرضانه از سوی عبدالبهاء آوردیم دو ایراد اساسی دیگر نیز بر این سخن وارد می باشد. نخست آنکه بر خلاف گفته عباس افندی طائفه شیعیان از حضور علی محمد باب در درس های سید کاظم رشتی خبر داده اند چنانکه میرزا محمد تنکابنی از معاصران باب در کتاب قصص العلماء آورده است. فرقه دیگر از متابعان شیخ احمد احسایی بابیه می باشند و رئیس ایشان علی محمد شیرازی است و او دعوی بابیت می کرد و می گفت که من نائب خاص حضرت صاحب الزمان می باشم و او در نزد حاجی سید رشتی تلمذ می کرد و آن زمانی که در عتبات مشرف بودم و چند وقتی به درس حاج سید کاظم می رفتم علی محمد هم به درس او می آمد و قلم و دواتی به همراه داشت و هر چه سید کاظم می گفت از رطب و یابس، او در همان مجلس درس می نوشت. دوم آنکه مورخان بهائی نیز بر خلاف ادعای عبدالبهاء، درس خواندن علی محمد باب را به اثبات رسانده اند فقط برخی تصریح کرده اند که مانند دیگر محصلان به صورت منظم درس نخوانده است و به پراکنده خوانی روی آورده است.
سرمایه ادعاهای علی محمد باب
...

جمله سازی با علی محمد شیرازی و شیخیه

💡 باب در لوحی که معمولاً به عنوان وصیت‌نامه باب از آن یاد می‌شود، میرزا یحیی به عنوان رهبر بابیان پس از بنیان‌گذار جنبش تعیین نمود. در همین لوح به وی دستور داده شده‌است که از من یظهره‌الله در زمان ظهورش پیروی کند. رهبری وی جنجال‌برانگیز بود. وی کمتر در میان بابی‌ها حاضر می‌شد. منوچهری ادعا می‌کند که دلیل در خفا ماندن او بخشی از وصیت‌نامه سید علی محمد شیرازی است که او را به محافظت از خویش توصیه کرده‌بود. براوان معتقد است رهبری میرزا یحیی در عراق رهبری اسمی بود و در عمل ساماندهی امور را بهاءالله، برادر ناتنی وی انجام می‌داد. دنیس مکین بر این نظر است که تعیین میرزا یحیی به عنوان جانشین رسمی باب، تنها برای حفظ بهاءالله از خطر و با پیشنهاد بهاءالله و عبدالکریم قزوینی و موافقت باب بوده‌است. خطری که بهاءالله را تهدید می‌کرد از جانب امیر کبیر بود. به گفته سعیدی اگر امیر کبیر به نقش کلیدی بهاءالله در جامعه بابی پی می‌برد حتماً او را به قتل می‌رساند. این تحلیل اول بار توسط عباس افندی در «مقاله شخصی سیاح» مطرح شد. شوقی افندی نیز می‌گوید: باب، میرزا یحیی را به عنوان «مرجع اسمی» جامعه بابی انتخاب کرده بود و به نقل از «مقاله شخصی سیاح» تحلیلی مشابه تحلیل فوق ارائه می‌دهد.

💡 پس از مدتی و در ژانویه ۱۸۴۷ به دستور محمّد شاه قاجار به سمت تهران حرکت کرد. اما صدر اعظم او حاجی میرزا آغاسی از حضور سید علی‌محمد باب در تهران نگران شد و با شاه تصمیم گرفتند بدون این که باب وارد تهران شود او را به ماکو، واقع در شمال غربی ایران بفرستند. به همین دلیل سید علی محمد شیرازی بعد از گذراندن مدت زمانی در خارج از شهر تهران و بدون آنکه بتواند با شاه ملاقات داشته باشد، بنا بر نامه‌ای از طرف شاه به تبریز تبعید شد و سپس در قلعهٔ ماکو در منطقه‌ای به همین نام زندانی شد. آن مکان به گمان حاج میرزا آغاسی از این جهت مناسب بود که اکثر مردم آنجا سنی مذهب و ترک‌زبان بودند و محصور میان دول روس و عثمانی و بعید از همه جا بود و در نتیجه کسی به سوی باب جذب نمی‌شد؛ ولی حتی در ماکو هم نتوانستند مانع تماس باب با طرفدارانش شوند و در آنجا نیز نامه هائی به باب می‌رسید یا طرفدارانش به ملاقات او می‌آمدند.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز