عامل طبع

لغت نامه دهخدا

عامل طبع. [ م ِ ل ِ طَ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) روح و دل و نفس، و عاملان طبع یعنی سیارات و عناصر اربعه. ( آنندراج ). کنایه از روح حیوانی است. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

روح و دل و نفس و عاملان طبع یعنی سیارات و عناصر اربعه.

جمله سازی با عامل طبع

تا که شد نوروز سلطان فلک را میزبان عاملان طبع جان بر میزبان افشانده‌اند