صورت نمودن

لغت نامه دهخدا

صورت نمودن. [ رَن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) گزارش خلاف واقع دادن. تضریب. سخن چینی. به دروغ خبری دادن. حقیقتی را قلب کردن و نمودن: گریختن من نه از سر عصیان بود، اما ترسیدم که بدخویان ترا صورتی نمایند و در حق فرزند خویش بزه کار شوی. ( فارسنامه ابن بلخی ص 99 ).

جمله سازی با صورت نمودن

💡 اگر منظور از شرط بودن ((موافات ))، مطلب فوق باشد به طور مسلّم صحيح است وجاىهيچ گونه بحثى نيست، و اگر مراد از آن حتميّت استحقاق باشد؛ يعنى حتمى شدناستحقاق ثواب، متوقف بر آن است كه در حال ايمان از دنيا برود، باز به نظر مى رسدكه پذيرفتنى است و خدشه اى بر آن وارد نمى شود. امّا اگر منظور اين باشد كهاصل استحقاق ثواب بر ايمان (ياطاعات ) متوقف بر با ايمان از دنيا رفتن است و يا اينكهمراد، عدم امكان ارتداد مؤ من مى باشد، در اين صورت جاىتاءمل و بررسى نمودن است و ما تحقيق آن را با طرح چند پرسشدنبال مى كنيم:

💡 و ديگر اينكه: اگر بنده به تطهير دل و اعضا و جوارح از چركهايى كه در اثر بكارزدن آنها در غير هدفى كه براى آن آفريده شده، يعنى عبادت و پرستش خداوند، اهتمامورزد - به اين صورت كه از خداوند مالك رحمت طلب عفو و گذشت كند، يا با نيّت صادقو خالصانه و به شايستگى توبه كند - همين اهتمام ورزيدن به امر مهمّتر لطف و كمكىاز ناحيه پروردگار به او محسوب مى شود، و او را بهتر به تطهيركامل اعضا و جوارح با آب مى كشاند، و وقتى بعد از پاك نمودن آنها از گناهان، آنها رابا آب نيز تطهير نمود، نسبت به اينكه با سلامتى از گناه در محضر مناجات پروردگاروارد شود، و نسيم عطر و بُوى خوش آن مقام را استشمام نمايد، نزديكتر خواهد بود.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز