شکمی ـ سینه ای
جمله سازی با شکمی ـ سینه ای
جز زان لبان نوشنی مرهم کجا پذیرد داغی که لاله روئی در سینه ای گذارد
یک چند خون دل خور و بر لب بمال خاک گر سینه ای چو کان بدخشانت آرزوست
سینه ای دارم که از مرهم جراحت می شود زخمی از نیش محبت نیست کان ناسور نیست
نیست ممکن از عبادت گرم گردد سینه ای زاهد افسرده تا در گوشه محراب هست
سینه ای چون چنگ لبریز فغانم داده ای صددهن در ناله کردن همچو موسیقار ده
تا کمان ابروی تو کرده بزه تیر کمان سینه ای نیست که مجروح بپیکان تو نیست