شاه شاهان ابوا

لغت نامه دهخدا

شاه شاهان ابوالفتح. [ هَِ اَ بُل ْ ف َ] ( اِخ ) نام امیر و سرداری است در دوره تیموری به سیستان و زاولستان. ( از سبک شناسی بهار ج 3 ص 194 ).

جمله سازی با شاه شاهان ابوا

اردشیر خود را این‌گونه معرفی کرده است: «من اردشیر، شاه بزرگ، شاه شاهان، پسر شاه خشایارشا، نوه داریوش هخامنشی هستم.»
تا بود خورشید شاه اختران در آسمان شاه شاهان باد شاهنشاه ما در روزگار
اعزام شاه شاهان به دربار تیمور به احتمال نشانه ایی از قبول برتری او در سیستان بود.
شاه اسبان خوانم او را تا به‌ پیروزی و فتح شاه شاهان جهان بر پشت او باشد سوار
با چنین الطاف بی‌غایت که بادا بر مزید بر تواتر بنده را از شاه شاهان می‌رسد
او در لحظات آخر عمر گفت: ((اى اف بر اين دنيا! به شاه شاهان و صاحب هفت اقليمبنگر كه مجروح و تنها دور از ياران و دوستان بر روى خاك افتاده در حالى كه شوكتشپايان يافته و هلاكتش نزديك شده است، از آنچه مى بينى عبرت بگير، پيش از آنكه خودعبرت ناظران ديگر گردى !))