سر برگرفتن مصدری مرکب است که در لغتنامههای معتبری چون برهان، رشیدی و انجمن آرا به معنای از خواب برخاستن و بیدار گردیدن ثبت شده است. این ترکیب در متون کهن ادبیات فارسی نیز بهکار رفته و بر مفهومی فراتر از بیداری جسمانی دلالت دارد. برای نمونه، در این بیت از مولوی:
پهلو منه که یاری پهلوی توست آری
برگیر سر که این سر خوش ز آن سر است امشب
(کلیات شمس، چاپ دانشگاه، صفحهی ۱۸۷)
سر برگرفتن نمادی از بیداری روحانی و رهایی از غفلت است و در بافت عرفانی شعر، اشاره به تحولی درونی دارد. در کاربرد دوم، این عبارت بهصورت کنایهای به مسافر شدن اطلاق میشود. این معنا در منابعی مانند برهان ذکر شده و نشاندهندهی ظرافت زبان فارسی در انتقال مفاهیم انتزاعی از طریق ترکیبهای تصویری است. در این مفهوم، سر برگرفتن بیانگر حرکتی آگاهانه به سوی مقصدی جدید یا اغاز سفری معنوی یا جسمانی است. این عبارت نمونهای بارز از توانایی زبان فارسی در خلق تعابیر چندلایه و پرمعناست که در عین اختصار، هم بر بیداری از خواب و هم بر آغاز سفر دلالت میکند. چنین ترکیبهایی غنای ادبیات کهن ایران را نمایان میسازند و ظرفیت بیپایان این زبان را در بیان حالات گوناگون انسانی به نمایش میگذارند.
سر برگرفتن
لغت نامه دهخدا
پهلومنه که یاری پهلوی توست آری
برگیر سر که این سر خوش زآن سر است امشب.مولوی ( کلیات شمس چ دانشگاه ص 187 ).|| کنایه از مسافر شدن. ( برهان ).
فرهنگ فارسی
جمله سازی با سر برگرفتن
(بطش ) به معنى برگرفتن چيزى است با قوة و قدرت، و گاه به معنى جنگ و ستيزآمده است.