ستوه شدن

ستوه شدن که در متون کهن به صورت سَتُه شدن نیز ثبت شده‌است، مصدری مرکب و بیان‌کننده‌ی حالتی از فرسودگی روانی و جسمانی است. این واژه حاوی مفهومی عمیق از درماندگی و احساس ناتوانی در برابر فشارهای مستمر یا شرایط دشوار است؛ به‌گونه‌ای که فرد در ادامه‌ی تحمل ناملایمات، از پای درمی‌آید و توان مقاومت خود را از دست می‌دهد. این اصطلاح در ادبیات کلاسیک و معاصر فارسی، به‌کرات برای توصیف حالات درونی شخصیت‌ها یا بیان دل‌تنگی‌های عاطفی به‌کار رفته است.

در کاربردهای امروزی، این واژه اغلب در موقعیت‌هایی به‌کار می‌رود که فرد از تکرار مداوم یک رخداد یا تداوم یک وضعیت آزاردهنده، به‌ستوه آمده باشد. برای نمونه، می‌توان به عجز ناشی از انتظارهای طولانی، اخلاق تکرارشونده‌ی دیگران، یا شرایط پیچیده‌ی زندگی اشاره کرد که طاقت فرد را طاق کرده و توانش را به پایانی تلخ می‌کشاند. در چنین موقعیت‌هایی، ستوه شدن تنها به معنای خستگی موقت نیست، بلکه نشان از افسردگی و فرسایش عمیق روحی دارد.

از دیدگاه ادبی و فرهنگی، این واژه با اصطلاحاتی چون به جان آمدن، به تنگ آمدن، عاجز شدن و ناتوان شدن هم‌معناست و گاه در قالب عبارت‌های مجازی مانند دل‌تنگ شدن یا جان به لب رسیدن نیز نمود می‌یابد. با این حال، تفاوت ستوه شدن با سایر واژه‌های هم‌خانواده در این است که بر رنج ناشی از تداوم و تکیه‌گاهِ زمان در فرسایش روح آدمی تأکید می‌ورزد. بنابراین، این کلمه نه تنها نشان‌دهنده‌ی ناتوانی لحظه‌ای، بلکه بیانگر انباشت ملالت و فشارهای روانی در طول زمان است.

لغت نامه دهخدا

ستوه شدن. [ س ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بستوه شدن. بجان آمدن. بتنگ آمدن. عاجز شدن. ناتوان شدن:
همی رفت گشتاسب تا پیش کوه
یکی نعره زد کاژدها شد ستوه.فردوسی.هم اندر زمان تندبادی ز کوه
بر آمد که شد نامور زآن ستوه.فردوسی.ولی رسمی میکردند تا رعیت بستوه شد و بفریاد آمدند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 438 ). و هر دو لشکر ستوه شدند پس صلح کردند. ( فارسنامه ابن البلخی ). الیاس ستوه شد و بر ایشان دعا کرد و پنهان شد. ( مجمل التواریخ ).
چو زنگی شد از جنگ خسرو ستوه
بدو گفت خورشید شد سوی کوه.نظامی.پای مسکین پیاده چند رود
کز تحمل ستوه شد بُختی.سعدی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - خسته شدن درمانده شدن. ۲ - ملول گشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق فال انبیا فال انبیا