زاغ سبز

لغت نامه دهخدا

زاغ سبز. [ غ ِس َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) رجوع به زاج سبز شود.

فرهنگ فارسی

زاج سبز

جمله سازی با زاغ سبز

💡 نهان گشته مرغان سبز آشیان سیاهی ز زاغ سیه طیلسان

💡 به باد رفته گل و سرو و، خار در وی سبز پریده بلبل و قمری و، زاغ در فریاد!

💡 دگرگونه دیدم در آن سبز باغ که چون پرنیان بود در پر زاغ

💡 ز طاووس زبون گشت بنگر تو زاغ گل سرخ بشگفت ازین سبز باغ

💡 زاغ مشکین بال شب بر سطح این سبز آشیان کرد پیدا صد هزاران بیضه کافور ناب

💡 طول بدن زاغی حدود ۴۰ تا ۵۱ سانتی‌متر است که بیش از نیمی از آن دم بلند پرنده‌است. پرهای شانه، پهلوها و شکم آن سفید و بقیه پر و بالش سیاه با جلای آبی، سبز و ارغوانی است. همه‌چیزخوار است اما غذاهای گوشتی را بر گیاهی ترجیح می‌دهد.