راه پذیر

لغت نامه دهخدا

راه پذیر. [ پ َ ] ( نف مرکب ) مقابل راهنمای. ( یادداشت مؤلف ). که راه و طریقی بپذیرد: آگاه باش که درازی و کوتاهی افتد برانگیختن را از بهر یافتن متعلم راه پذیر از عالم راهنمای... ( کشف المحجوب سجستانی ).

فرهنگ فارسی

مقابل راهنمای. که راه و طریقی بپذیرد.

جمله سازی با راه پذیر

ز شکر است نعمت فزایش پذیر اگر مرد راهی ره شکر گیر