دو رونه

لغت نامه دهخدا

دورونه. [ دُ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) آژفنداک. قوس قزح. ( ناظم الاطباء ).رنگین کمان. کمان رستم. درونه. رجوع به درونه شود.

فرهنگ فارسی

آژفنداک. قوس و قزح.

جمله سازی با دو رونه

هانری رونه دالمانی، می‌گوید: «مسافت بین رشت تا انزلی تقریباً ۴۰ کیلومتر است، در زمان قدیم تجار در حمل‌ونقل مال‌التجاره به اشکالاتی برمی‌خوردند … بعد از تشریفات لازم که در آن‌زمان معمول بود و با دادن رشوه، با کارمندان گمرک سازشی بعمل می‌آمد».
khish. آلتی است چوبی که با بستن آن به الاغ یا گاو زمین را شخم می‌زنند. این ابزار با طرز ماهرانه‌ای و از قطعات مختلف به نام محلی از جمله رونه، پاخیش، همه کش، سهل و … ساخته شده‌است که قطعات دیگری نیز به آن ضمیمه می‌شود و معمولاً بر گردن الاغ و قاطر می‌بندند و به نام جفت معروف است.
در حديث ديگر منقول است كه آنحضرت ريش را تنگ ميكردند و انبوه نمى گذاشتند، على بنجعفر از حضرت امام موسى عليه السلام پرسيد، كه از روى ريش ميتوان گرفت، حضرتفرمود كه از عارض يعنى از پهلوهاى رو بلى و از پيش رونه.
از آبشارهایی که به سپیددشت نزدیک هستند می‌توان به آبشار بیشه، آبشار تاف، آبشار گریت و آبشار شوی و آبشار تاف غضب (روستای 501)اشاره کرد. در اطراف سپیددشت مکان‌های تفریحی زیادی از جمله: دره اناران، کومو، رونه، بوتک، گازه، خشکی، آبسرده، کسمت، چلقادی، امارت، باکش و … وجود دارد.