دو بهری

لغت نامه دهخدا

دوبهری. [ دُ ب َ ] ( ص نسبی ) دوبهر. دوبهره. نه دراز نه کوتاه. نه بزرگ و نه کوچک. ( یادداشت مؤلف ). مربوع. ( ابوالفتوح رازی ). رجوع به دوبهر و دوبهره شود.

فرهنگ فارسی

دو بهره. نه دراز نه کوتاه.

جمله سازی با دو بهری

چو بهری ز گیتی برو گشت راست که کین سیاوش همی باز خواست
هیچ از آن فضل ندادند تو را بهری یا سزاوار ندیدندت و ارزانی
بر هر طرفی نهری‌، صف‌ بسته زگل بهری هرگلبنی از شهری با جلوهٔ روحانی
ز بهری که اورا سراید ز گنج نماند که باشد بدو درد و رنج
دو تا بهره ای زو و بهری به پای دگر بهره در سجده پیش خدای
ز خوبی این دو زن را هست بهری که تحفه بردشان باید بشهری