در کاویدن

لغت نامه دهخدا

درکاویدن. [ دَ دَ ] ( مص مرکب ) کاویدن. بحث کردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به کاویدن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - کاویدن. ۲ - مناظره کردن

جمله سازی با در کاویدن

سلیقهٔ سینمایی میرزاخانی بازتابی از ذات بدون مرز پژوهش اوست، که درگیر کاویدن «خصوصیات اشکال هندسی نامعمول» است. او می‌گوید: «گاهی مواقع احساس می‌کنم در یک جنگل بزرگ هستم و نمی‌دانم به کجا می‌روم؛ ولی به طریقی به بالای تپه‌ای می‌رسم و می‌توانم همه چیز را واضحتر ببینم. آنچه آن گاه رخ می‌دهد، واقعاً هیجان انگیز است.»
ناتورالیست‌های نیمهٔ دوم سدهٔ نوزدهم بر طبق برنامه‌ای مشخص و با نوعی بی‌طرفی و فاصله‌گزینی، رونگاشتی از جهان و زندگی پیرامون خود ارائه می‌کردند، و غالباً از پرورش دنیای خیال، از باور به آنچه ملموس و محسوس نیست، از کاویدن معنای نهفته در چیزها، از تقلیل جنبه‌های ناخوشایند و پیش‌پاافتادهٔ پس‌رونده و خشن زندگی امتناع می‌جستند. این نگرشی متضاد با آرمان‌گرایی، و واکنشی در برابر رمانتیسم بود.