خواهر خان

لغت نامه دهخدا

خواهرخان. [ خوا / خا هََ ] ( اِخ ) نام محلی کنار راه طهران و شاهی میان میانکلاه و شیرگاه در دویست وبیست وسه هزارو سیصدگزی تهران. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

نام محلی کنار راه طهران و شاهی میان میانکلاه و شیرگاه در دویست و بیست و سه هزار و سیصد گزی تهران.

جمله سازی با خواهر خان

یکی از یاران یارمحمدخان کرمانشاهی حسین خان امیربرق نام داشت که با او عقد برادری بسته بود. دیگری نیز حسین خان نصرت‌المله نام داشت که همسر خواهر یارمحمدخان (عصمت خانم) بود.
پس از ورود به شیراز، خان قاجار دستور داد تا خانواده و حرم لطفعلی‌خان را به استرآباد بفرستند و در آنجا فرمان به اخته کردن پسر لطفعلی‌خان داد. محمدخان همچنین دستور داد دختر کریم‌خان زند به همسری یکی از اصطبل‌بانان درآید. گفته‌اند که این زن در گذشته خواهر آغامحمدخان را ریشخند کرده بود.