خروس بی هنگام

لغت نامه دهخدا

خروس بی هنگام. [ خ ُ س ِ هََ / هَِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) خروس که نه بوقت خواند. ( مجموعه مترادفات ). خروس بی محل. || آنکه کاری را در غیر موقع خود انجام دهد یا حرف بی موقع زند. خروس بی محل. ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

خروس که نه بوقت خواند خروس بی محل

جمله سازی با خروس بی هنگام

گر بوالهوس به بزم خموشان نفش‌کشد همچون خروس بی‌محلش سر بریدنست
در چمن بی گل رخت ما را هست بلبل خروس بی‌هنگام
وقت ما خوش بود چون صبح خروس بی تو ناخوش گشت چون شام مگس