حدوث و قدم فلسفی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حدوث و قِدَم، از اصطلاحات و مسائل فلسفه و کلام اسلامی می باشد.
حدوث، بودن شیء است پس از نبود آن و قدم مقابل آن است. در لغت و کاربرد عرف، هرگاه زمانی که از پیدایش چیزی گذشته است بیش تر از زمانی باشد که از پیدایش چیز دیگری گذشته است، اولی در مقایسه با دومی قدیم (کهنه) و دومی حادث (تازه) نامیده می شود. در اصطلاح، به هر موجودی که وجودش متأخر از دیگری (مسبوق به غیر) یا وجودش پس از عدمش باشد، حادث می گویند؛ در مقابل آن، قدیم است که وجودش متأخر از دیگری یا مسبوق به عدم نباشد. حدوث و قدم از عوارض ذاتی وجودند که در فلسفه بررسی می شوند.
ازلی یا حادث بودن عالم
در معنای حدوث، تأخر وجود از عدم یا غیر، و در معنای قدم، عدم چنین تأخری معتبر است. پس، با تنوعِ اقسامِ تقدم و تأخر، اقسام حدوث و قدم مطرح شده است، لکن چون برخی اقسام تقدم و تأخر اعتباری اند و در نتیجه، حدوث و قدمِ متناظر با آن اقسام نیز اعتباری اند، اقسام حدوث و قدم در فلسفه اسلامی به آنچه گفته خواهد شد محدود گردیده است.
پس از انتقال آرای یونانیان به فرهنگ اسلامی، فارابی در صدد برآمد تا تعارضی را که بین رأی افلاطون درباره حدوث عالم و نظر ارسطو و حکمای پس از او درباره قدم عالم به نظر می آمد، از میان بردارد. او قدمِ عالم به معنای نفیِ علت فاعلی برای آن را، که به ارسطو نسبت داده شده بود، ناموجه و برداشتی ناصحیح از سخن ارسطو دانست. چون زمان، مقدار حرکتِ فلک و ناشی از آن است و آنچه از شیئی پدید می آید، شامل آن نمی شود پس زمان متأخر از فلک است و پدید آمدن فلک دارای ابتدای زمانی نیست، اما چنین امری با ابداع، یعنی آفرینش دفعی و بدون زمان فلک، منافاتی ندارد و به نفی خلق و یا نفی امکان ذاتی آن امر قدیم نمی انجامد. پس این توهم که ایجاد ضرورتآ زمانی است باطل است.
حدوث و قدم از نظر ابن سینا
...

جمله سازی با حدوث و قدم فلسفی

در آيه مورد بحث در كلمه (ناشئه ) دو احتمال هست: يكى اينكه مانند كلمه (عافيت ) و(عاقبت ) مصدر، و به معناى نشئه و حدوث و تكون باشد. و دوم اينكه اسمفاعل از ماده نشئه باشد، كه به موصوف خود اضافه شده، هر كدام كه باشد مراد از آن، شب است، و اگر حادثه را بر شب اطلاق كرده، نظير اطلاق آن بر اجزاى خلقت است.
دليل عقلى اشاعره كه به دليل الوجود معروف است، اين است كه هر چيزى كه موجود استقابل رؤ يت است، مگر اينكه مانعى در كار باشد، به بيان دقيق تر، صرف وجود اشيامقتضى امكان رويت آنهاست. بنابراين چون خداوند موجود است و لازمه ديده شدنش امرمحالى، مانند حدوث و تشبيه نيست، پس رويت خدا عقلا ممكن است. (178)
و اين حادث از جهت اينكه محفوف است به حوادثى طولى و عرضى كه حدوث و پيدايش آنبستگى به آن حوادث دارد، در حقيقت با آن حوادث روى هم، يك چيز است كه از محدث وپديد آرنده بى نياز نيست و ممكن نيست بدون علتى پديد آورنده پديد آمده باشد، پسبطور قطع اله و موجدى دارد كه يكى است و همين باران از جهت اينكه پديد آمدن انسان وبقاء هستيش مستند به آن است، دلالت دارد بر اينكه اله باران و اله انسان يكى است.
به هرحال، در اينجا به همان دلالت آيات و اخبار به طوراجمال، حدوث تمام ما سوى اللّه ثابت است و مباحث حدوث و قِدَم ذاتى و زمانى و دهرى رابايد براى خود فلاسفه گذارد تا هرچند هزارسال ديگر هم كه مى خواهند با آن ور بروند وخود را باقيل و قال، گرم سازند.
(و اينكه چيزى بعد از مدتها نبودن بود شود) و بقاء عبارت است از اينكه چيزى بعد از آناول نيز موجود باشد، و همچنين در آنات بعدى، وجودىمتصل داشته باشد، پس هم حدوث و هم بقاء مربوط به واقعيات خارجى است، نهاعتباريات، چون اعتباريات در خارج وجود ندارند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گودوخ یعنی چه؟
گودوخ یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز