حجت علوی

لغت نامه دهخدا

حجت علوی. [ ح ُج ْ ج َ ت ِ ع َ ل َ ] ( اِخ ) رجوع به ناصرخسرو شود.
حجة علوی. [ ح ُج ْ ج َ ت ِ ع َ ل َ ] ( اِخ ) رجوع به ناصرخسرو شود.

جمله سازی با حجت علوی

علوی منم، سفلی منم، دنیی منم، عقبی منم حجت منم، دعوی منم، عین همه اشیاستم
روستای چاوشی بزرگان زیادی را به استان و حتی کشور معرفی نموده است. بزرگانی چون: حجت‌الاسلام سید محمدحسن نبوی (سه دوره نماینده مردم بوشهر در مجلس شورای اسلامی و یک دوره خبرگان رهبری)، سید محمدصادق نبوی (شاعر و جزء اولین دبیران استان)، سید عبدالله علوی (شاعر و مداح اهل بیت)، سید عبدالله‌جعفر رضوی (از مدیران ارشد استان) و... که از مجال این عریضه خارج است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دودول
دودول
فکر
فکر
پومپویر
پومپویر
سنی چوخ ایستیرم
سنی چوخ ایستیرم