تیز دلی

لغت نامه دهخدا

تیزدلی. [ دِ ] ( حامص مرکب ) شهامت. ( مجمل اللغة ): التکلیل... تیزدلی کردن در جمله و بددلی کردن کانه من الاضداد. ( از تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

شهامت

جمله سازی با تیز دلی

جاهل آنگه که خوش دلی ورزد تیزی آن دم به عالمی ارزد
به دژخیم فرمود تا تیغ تیز کشید و بیامد دلی پر ستیز
پس اندر همی‌تاخت بهرام تیز سری پر ز کینه دلی پر ستیز