تل بندی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با تل بندی
بندیی چند دید بسته به بند دزد گریان و بندیان زان خند
ز بهر صید گنهکاران، فروهشته ستبر بندی ابریشمین و زَفت و فتیل
شادم که به پای دل دیوانه نهادم از سلسله ی زلف گره گیر تو بندی
بشاخ گل بجام مل گشایی دست و بندی دل یکی پیوسته با حارو یکی بشکسته از خارا
خود کشی عاشق و بر طره مشکین بندی خود دلم دزدی و اندر سر زلف اندازی