تصدق دادن

لغت نامه دهخدا

تصدق دادن. [ ت َ ص َدْ دُ دَ ] ( مص مرکب ) صدقه دادن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تصدق شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) چیزی برای دفع بلا بنیازمندان دادن صدقه دادن.

جمله سازی با تصدق دادن

اين آيات طائفه ديگر از منافقين را يادآور ميشود كه از حكم صدقات تخلف ورزيده و ازدادن زكات سرپيچيدند، با اينكه قبلا مردمى تهى دست بودند و با خدا عهد كرده بودندكه اگر خداى تعالى به فضل خود بى نيازشان سازد حتما تصدق دهند و از صالحانباشند، ولى بعد از آنكه خداى تعالى توانگرشان ساختبخل ورزيده و از دادن زكات دريغ نمودند.
مساءله 31 - اگر يابنده لقطه مالك آن را بشناسد لكن نه برايش امكان داشتهباشد كه آن را به وى برساند و نه به وارث او، در اينكه آيا حكم لقطه را برآنجارى كند يعنى مخير بين امور سه گانه (تملك و تصدق و امانت ) باشد، و يا حكممجهول المالك را بر آن بار كند كه متعين صدقه دادن است دو وجه است و احتياط آن است كهرجوع به حاكم كند.