بی احساسی

فرهنگستان زبان و ادب

{apathy} [روان شناسی] فقدان احساس در فرد اعم از خوشایند و ناخوشایند

جمله سازی با بی احساسی

بیست دقیقه بعد، خاخام بزرگ اسرائیل، شلومو گورن با یک شوفار و یک طومار تورات به آنجا رسید، پس از آن گورن بر روی شانه‌های سربازان بالا رفت. این یک صحنه احساسی بود و روبینگر با وجود این که ترجیح می‌داد از این لحظه تصویربرداری کند، به خواست همسرش از سربازان چترباز عکس گرفت.
مراقبت تسکینی نباید به مراحل انتهایی بیماری محدود شود. متخصصان مراقبت تسکینی می‌توانند در بهبود علائم جسمی، مشکلات احساسی مانند ازدست‌رفتن توان فیزیکی و شغل، ترس و دغدغه‌های وجودی به فرد کمک کنند.
ایده «بیش از حد احمق‌ و بی‌عقل بودن و بیش‌ از حد احساسی‌ بودن توده مردم» همان استدلالی است که در طول تاریخ برای توجیه استعمار، دیکتاتوری، نادیده گرفتن حق رأی زنان و مردم فقیر استفاده شده‌است.
انتقام یک رفتار احساسی (یا حس منجر به آن رفتار) است که توسط انگیزه ای خلقی (شبیه حس قربانی پنداری) ایجاد می‌شود، خصوصاً وقتی امیدی به بهبود از طریق قانونی/حقوقی و نظام قضاوت نباشد.
بالیوود هونگاما به فیلم ۳٫۵ ستاره داد و نوشت: آثار «خانم‌های لااپاتا» به دلیل داستان سرگرم‌کننده، اجراها، پیام اصلی و برخی صحنه‌های به یاد ماندنی خنده دار و احساسی.
همه‌توانی احساسی است که بسیاری از طرفداران فروید آن را جزئی ذاتی در کودکی می‌دانستند. همان‌طور که فروید و فرنزی گفته‌اند کودکان برای مدت‌های زیادی با احساس خودبزرگ بینی زندگی می‌کنند.