بلغور وا

لغت نامه دهخدا

بلغوروا. [ ب ُ ] ( اِ مرکب ) بلغوربا. آش بلغور. آش که از بلغور بسازند. رجوع به بلغور و بلغوربا شود.

فرهنگ فارسی

بلغور با. آش بلغور. آش که از بلغور بسازند.

جمله سازی با بلغور وا

ـ بهبود گوارش: این سودمندی بلغور یا گمنه را می‌توان به فیبر موجود در آن نسبت داد. بلغور حاوی مقدار قابل توجهی فیبر نامحلول است که به سلامت دستگاه گوارش کمک می‌نماید. این فیبر نامحلول عبور غذا و مواد زائد از طریق دستگاه گوارش را برای کمک به جلوگیری از یبوست تسریع می‌نماید. این سبب حفظ سلامت روده بزرگ شده و خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ را کاهش می‌دهد.
این غذا شباهت زیادی به آش بلغور دارد. قدیمی‌ها به آن «چوینمه دنیک» هم می‌گویند. یعنی دنیک جویدنی. وجه تسمیه آن مشخص نیست. ظاهراً به دانه اشاره دارد، دانه‌های ریز. بی ربط هم نیست. چون برای دنیک باید گندم‌ها را در آب گذاشت. سپس با هاون کوبید تا پوست آن جدا شود. گندم باید به اندازه ای خرد شود که درشت تر از بلغور باشد. از طرفی یکی از حبوبات اصلی این غذا به اصطلاح محلی میلکک (شبیه عدس) است.
جو دوسر نوعی دانه غلات است که معمولاً برای دانه‌های آن که برای غذا استفاده می‌شود، کشت می‌گردد. جو دوسر یک دانه مغذی هست که اغلب به عنوان بلغور جو دوسر یا در پخت استفاده می‌شود. جو دوسر منبع خوبی از فیبر، ویتامین‌ها و مواد معدنی است که آن را به یک مکمل سالم برای رژیم غذایی تبدیل کرده است.