بر فسان خوردن

لغت نامه دهخدا

بر فسان خوردن. [ ب َ ف َ خوَرْ /خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) خوردن به سنگ فسان یعنی سنگی که با آن شمشیر و کارد و جز آن تیز کنند. مجازاً، تیزشدن تیغ و خنجر و امثال آن. ( آنندراج ):
نی تند گردد آن و نه این سوده میشود
هرچند تیغ مهر خورد بر فسان برف.محمد سعید اشرف ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

خوردن به سنگ فسان یعنی سنگی که با آن شمشیر و کارد و جز آن نیز کنند مجازا تیز شدن تیغ و خنجر و امثال آن.

جمله سازی با بر فسان خوردن

💡 چون تیغ، در مصاف سخن تندتر شود چندان که می خورد نفسم بر فسان صبح

💡 زدند ساده‌دلان تیغ بر فسان هوس که خون وعدهٔ قربانیان بحل گردید

💡 وان گل خندان نگر غره بیکروزه عمر مرگ شبی خونش را، تیغ زده بر فسان

💡 تو به در او شده زنهار خواه دشنه همی مالدت او بر فسان

💡 کز لک خور بر فسان خاطرش گر بگذرد حک کند از صفحه ایام خال عنبری

💡 چو عدلت نهد تیرها بر کمان‌ها چو بأست زند تیغ‌ها بر فسان‌ها