ام قتال

لغت نامه دهخدا

ام قتال. [ اُم ْ م ِ ق ِ ] ( اِخ ) رفیقه یا قتیله دختر نوفل بن اسد. مطابق بعضی از روایات از زنان دانشمند دوره جاهلیت بوده است. رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 231 شود.

فرهنگ فارسی

رفیقه یا قتیله دختر نوفل بن اسد و مطابق بعضی از روایان از زنان دانشمند دوره جاهلیت بوده است.

جمله سازی با ام قتال

آن کار که جز دادن جان چاره ندارد کاری است که با غمزهٔ قتال تو افتد
عشقت سپه انگیزد، خون دل ما ریزد زین قطره چه برخیزد؟ آخر چه قتال است این؟
4 _ آياتى كه مشتمل بر ثناى جميلى است بر كسانى كه تا آخر جنگ استقامت به خرجدادند و قتال كردند ولى كشته نشدند.
سياق آيات در ارتباط با فرمان جهاد و قتال با مشركين مكه است 
آن شخص گفت كه: (اين حكايت در وقتى بود كه ميان مروان حكم و مياناهل شام قتال بود. پس گفتم: چه مى گويى در حق مروان حكم ؟)
آسمان با دست او حیران شود گاه عطا روزگار از تیغ او عاجز شود روز قتال