ام طلق

لغت نامه دهخدا

ام طلق. [ اُم ْ م ِ طَ ] ( اِخ ) از زنان صحابی بوده. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 252 شود.

فرهنگ فارسی

از زنان صحابی بوده

جمله سازی با ام طلق

در صنایع سرامیک و لعاب‌کاری از طلق برای کنترل دمای ذوب استفاده می‌شود.
ژاله بر آن جمع ریخت روغن طلق از هوا تا نرسد شمع را زآتش لاله عذاب
چرخ چون لاله بپیش حکم تو طلق الجبین دهر چون سوسن شکر عدل تو رطب اللسان
حل کرده ام به آه چو یخ طلق عافیت تا در شوم به آتش کین چون سمندرش
این روستا امروزه هیچگونه آداب و رسوم خاصی ندارد. ولی در زمان‌های گذشته با شتر هیزم در خانهٔ عروس می‌بردند و عروس را سوار بر شتر می‌کردند. نوعی کار اعتقادی برای خوشبختی طلقی می شده‌.
نصیب دوزخ اگر طلق بر خود انداید چنان در او جهد آتش که چوب نفط اندود