لغت نامه دهخدا
اصطکاک کردن. [ اِ طِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بهم خوردن. تصادم. بهم واکوفتن. بهم زدن. رجوع به اصطکاک شود.
اصطکاک کردن. [ اِ طِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بهم خوردن. تصادم. بهم واکوفتن. بهم زدن. رجوع به اصطکاک شود.
بهم خوردن. تصادم. بهم وا کوفتن بهمزدن.
💡 دستهدندههای گردان به صورت اصطکاکی و همچنین در مدلهای انگشتی موجود هستند. در بسیاری از سیستمهای دنده امروزی، ایندکس کردن در دسته انجام میشود که این امر آن را پیچیده و پرهزینه میکند. در این مدل، روکشهای سیم باید دقیقتر ساخته شوند، زیرا آنها مسئول دقت تعویض دنده هستند. تنها استثنا در حال حاضر یک توپی دنده از Rohloff است که در آن ایندکس کردن در سیستم دنده انجام میشود.
💡 مقدار زاویه آزاد را فقط باید آن حد بزرگ گرفت که سطح آزاد رنده با کار اصطکاکی نداشته باشد. از طرفی هرچه زاویه براده بزرگتر باشد جدا شدن براده از کار سهلتر صورت میگیرد اما با وجود این نباید فراموش کرد که بزرگ کردن این زاویه طبق دلخواه نمیتواند باشد زیرا بزرگ شدن آن ارتباط مستقیم با کوچک شدن زاویه گوه دارد.
💡 در اصطکاک درایو مستقیم (که به آن اصطکاک پیوسته نیز گفته میشود) موتور درایو و سهنظام به هم متصل میشوند. موتور درایو بهطور مداوم در حال بهحرکت درآوردن سهنظام در طول مراحل گرمایش است. معمولاً از یک کلاچ برای قطع موتور درایو از سهنظام استفاده میشود و سپس از ترمز برای متوقف کردن سهنظام استفاده میشود.