اروی دختر حارث بن عبد المطلب

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] اروی، (محدث، عالم، بلیغ، متوفی قرن 1 ه) دختر حارث بن عبد المطلب، از بانوان بزرگ و بلیغ شیعه زنی مؤمن نیکوکار خیر اندیش عاقل و استوار در ایمان و مذهب بود.به وقت سخنرانی همگان را به عجز وامی داشت.در برابر معاویه، خشن ترین خطبه ها و سخنان را ایراد کرد. برخی از بزرگان اهل سنت و علمای شیعه گفتار وی را با معاویه در حالی که پیر زنی بود و معاویه را مفتضح کرد و حقانیت خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام را بیان کرد در کتابهایشان ذکر کرده اند.پس از سخنان اروی، معاویه برای ساکت کردن اوگفت: عمه! حاجتت را بگو و حرفهای زنانه را کنار بگذار. اروی گفت: دستور بده شش هزار دینار به من بدهند. معاویه گفت: برای چه می خواهی؟ اروی گفت: می خواهم چشمه ای برای نسل حارث بن عبد المطلب خریداری کنم. دو هزار دینار دیگر را برای ازدواج جوانان حارث خرج کنم و باقی آن را برای زیارت خانه خدا و مشکلات مدینه صرف نمایم. معاویه دستور داد که شش هزار دینار به او بدهند و گفت: این مبلغ برای توست، اما به خدا اگر علی بود، چنین کاری نمی کرد.
اروی گفت: راست می گویی، علی امانت را ادا نمود و به امر خدا عمل کرد و برای اجرای آن بازخواست می کرد. و تو امانت را ضایع، و در مال خدا خیانت کردی و مال خدا را به کسانی دادی که استحقاق آن را نداشتند، با آن که خداوند در قرآنش فرموده: حقوق را به اهلش بدهید و مال ناحق نگیرید. امیر المؤمنین ما را به گرفتن حقمان که خدا بر ما واجب کرده دعوت نمود. (تو آتش جنگ برافروختی) و او را به جنگ مشغول کردی و از کارهایش بازداشتی. تو چه می گویی؟ بر من منت می گذاری؟ بر مالی که حق ماست؟ ما که چیزی غیر از حقمان نگرفته ایم. سپس ادامه داد و گفت: نام علی را بردی؟ خدا دهانت را بشکند و بلایت را زیاد کند که از علی چنین یاد می کنی. پس از آن گریست و این اشعار را در فضایل علی علیه السلام سرود:
ألا و أبکی أمیر المؤمنینا
و جال بها و من رکب السفینا
و من لبس النعال أو احتذاها
و من قرأ المثانی و المئینا
و لا وا؟ ؟ ؟ : لا أنسی علیا

جمله سازی با اروی دختر حارث بن عبد المطلب

بانوى سخنور  اروى دختر حارث بن عبدالمطلب عمه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلمبود. اين بانو بعد از آنكه امير مؤمنان على عليه السلام به شهادت رسيد، و بنى هاشمبر اثر محدوديت هائى كه معاويه در كار آنها پديد آورد، تنگ دست شده بود.
محمد او را در خانه صفيه دختر حارث بن طلحه وارد كرد. چند روز در آنجا ماند.سپس اميرالمؤ منين دستور حركت صادر كرد. عايشه چند روز مهلت خواست، و حضرت مهلتداد. چون مهلت سر آمد، حضرت او را همراه عده اى از زنان و مردان به سوى مدينهگسيل داشت.(180)
يكى از اسيران ((جويريه )) دختر حارث بن ابى ضرار (رئيس قبيله ) بود، اميرمؤ منانعلى (عليه السلام ) او را اسير كرد و به حضور پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم )آورد، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) او را همسر خود گرداند. (96)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال تک نیت فال تک نیت فال زندگی فال زندگی فال امروز فال امروز