ابن ابی الاصبغ
جمله سازی با ابن ابی الاصبغ
از دست علی ابن ابی طالب به دست حسین بن علی و از حسین بن علی به دست سجاد و از سجاد به دست محمد باقر و از محمد باقر به دست جعفر صادق و از جعفر صادق به دست موسی کاظم و از موسی کاظم به دست علی بن موسی الرضا و سپس به دست معروف کرخی.
در قرآن، تقوا مؤلفهٔ بسیار مهمی از ایمان است و اهل تقوا اهل بهشت توصیف شدهاند. اصل کلمهٔ تقوا از «وقایة» است به معنی پوشش و حفاظت از آزار و ضرر. در توصیف علی ابن ابیطالب از این واژه، تقوا حفاظت و حمایتی الهی برای بندگانش است که آنها را از هلاکتها مصون میدارد.
روزی علی ابن ابیطالب خطاب به میثم میفرماید: به خدا روزی را میبینم که به خاطر دوستی تو با ما، زبانت را میبرند و تو را از درختی که از آن روزی میگیری (درخت نخل)، حلق آویز میکنند. این راز را از پیامبر و آله شنیدهام.[نیازمند منبع]
میثاق خاص در ادبیات بهائی به عهدی گفته میشود که هر پیامبری با پیروان خود میبندد و از آنها میخواهد تا پس از درگذشتش از جانشینی که او تعیین میکند پیروی نمایند. انتصاب پِطرُس (پیتر) به وسیله عیسی، علی ابن ابی طالب بوسیله پیامبر اسلام و عبدالبهاء به وسیلهٔ بهاءالله نمونههایی از این عهد هستند.
مأمون پس از به قتل رساندن علی بن موسی الرضا و نامه نگاریهایی که در این مورد با عباسیان و دیگر مردم بغداد انجام داد و عدم تمایل آنها به پذیرش مأمون از خراسان به سمت جرجان حرکت کرد و در آنجا رجاء ابن ابی ضحاک را که حاکم خراسان بود برکنار کرد و غسان بن عباده را به جای وی نشاند؛ و پس از چند مدت از ولایت او بر خراسان او را نیز برکنار کرد
در آن روزها اذیت و آزار قریش به بیشترین حد خود رسیده و محمد به مسلمانان مکه فرمان هجرت (به مدینه) داده بود. اول کسی که به سمت مدینه هجرت کرد ابوسلمه ابن عبدالاسد بود. سپس عامر ابن ربیعه و بعد از وی عبدالله ابن جحش بود. پس از آنها عمر ابن خطاب و عیاش ابن ابی ربیعه به مدینه هجرت کردند. سپس تمام مسلمانان به تدریج به مدینه رفتند و تنها سه نفر از مسلمانان در مکه ماند. محمد، ابوبکر و علی.