فرهنگ فارسی برهان قاطع

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] برهان قاطع، اثر محمدحسین بن خلف تبریزی، متخلص به «برهان»، فرهنگ لغات فارسی به فارسی است.
این کتاب در سال ۱۰۶۲ به نام سلطان عبدالله قطب شاه نوشته شد و نخست در هندوستان و سپس در ایران آوازه تام یافت.
مؤلف غرض از تألیف کتاب را جمع آوری همه لغات فارسی پهلوی، دری، یونانی، سریانی، رومی، اصطلاحات و کنایات به عربی آمیخته و لغات زند و پازند موجود در فرهنگ های لغات ذکر کرده است.
به منظور آشنایی با اهمیت این کتاب، توجه به این نکته ضروری است که در قرن یازدهم به دلیل گسترش و رواج روزافزون زبان و ادب فارسی در هند، نیاز به چنین فرهنگی برای درک واژگان دشوار دیوان های فارسی سرایان، بیش از پیش احساس می شده است.
این کتاب برخلاف فرهنگ های رایج در زمان مؤلف، دارای ترتیبی الفبایی و بر پایه حروف اول، دوم، سوم و... هر واحد واژگانی تنظیم شده است.
این فرهنگ شامل یک دیباچه، مشتمل بر 9 «فایده» و متن شامل 29 «گفتار» است. دیباچه در باب موضوعاتی مانند زبان های ایرانی، حروف، دستور زبان و املای فارسی است و گفتارها که بخش اصلی فرهنگ را شامل می شود، بر مبنای حروف فارسی و عربی ترتیب یافته و هرکدام خود به چندین «بیان» تقسیم گردیده است.

جمله سازی با فرهنگ فارسی برهان قاطع

نام شهرستان مهاباد تا قبل از دوره پهلوی، به زبان ترکی آذربایجانی ساوجبلاغ (در لهجه کردی مهابادی: سابلاغ یا سابلاخ) بود که در زمان حکومت رضاشاه به مهاباد تغییر داده شد. دربارهٔ واژه مهاباد تاکنون تعبیرات و معناهای گوناگونی گفته شده‌است. مهاباد را مادآباد نیز گفته‌اند که این تعبیر هیچ گونه دلیل قابل قبولی همراه ندارد. این شهر را مه‌آباد نیز گفته‌اند که اگر به معنای جایی باشد که همیشه مه آلود است این تعبیر نیز با واقعیت وفق نمی‌کند. در فرهنگ فارسی برهان قاطع دربارهٔ واژهٔ مهاباد چنین نوشته شده‌است که نام اولین پیغمبری است که به عجم مبعوث شد و کتابی آورد که آن را «دساتیر» خوانند. [نیازمند منبع]بعضی نیز بر این اعتقاد هستند که مهاباد به معنای جایی است که بزرگان آن جا را آباد کرده‌اند. این منطقهٔ قدیمی در زمان‌های پیشین مرکز نواحی کردنشین بوده و بطلیموس آن را داروشاه و راولیستون به نام داریاس نامیده‌است.[نیازمند منبع]امروز در ۳ فرسخی شهر فعلی، روستایی به نام دریاز (دریاس) مشهود است که از قرار معلوم شهر داریاس در همین نقطه واقع بوده‌است. در عصر هخامنشی منطقه، بخشی از امپراتوری عظیم هخامنشی بود و بعد از آن در زمان اسکندر بخشی از آتوپاتن ماد بود که ژنرال هخامنشی آتروپات و سپس جانشینانش بر آن جا حکومت کردند. در دوره صفویه ایالات غرب ایران میدان مبارزه و برخوردهای دو امپراتوری صفویه و عثمانی بود و حکام محلی در ولایات باختر به مقتضای توانایی یکی از دو امپراتوری هر بار تابع یکی از آن‌ها می‌شد. این شهر در گذشته بر اثر زلزله‌ای نابود و دوباره ساخته شد. پیرامون این شهر آثار تاریخی متعددی وجود دارد.