شلفون

لغت نامه دهخدا

شلفون. [ ] ( اِخ ) یوسف بن فارس بن یوسف الخوری الشلفون. متوفی بسال 1914 م. از نویسندگان نامی بیروت بود و مقدمات ادبیات عرب را در زادگاه خود فراگرفت و سپس نشر روزنامه ( حدیقةالاخبار ) کرد و نیز در سال 1857م. چاپخانه عمومی تأسیس کرد و به نشر و چاپ بیش از شصت کتاب زبان و ادب عربی پرداخت. از اوست:
1- انیس الجلیس، دیوان اشعار او.
2- ترجمان المکاتبة. ( از معجم المطبوعات مصر ).

جمله سازی با شلفون

در برخی متون، نظیر آثار اسکندر شلفون، واژهٔ عِقد (جمع: عُقود) به جای جنس به کار رفته‌است. با این حال واژهٔ جنس رایج‌تر است.[en ۴] در متونی که بعد از ۱۹۴۰ نوشته شده‌اند، واژهٔ عقد به‌طور خاص برای توصیف اجناسی به کار می‌رود که پنج نت دارند،[en ۵] اما استفاده از آن فراگیر نیست.[en ۶] از حوالی ۱۹۸۰ میلادی واژهٔ «نسبة» نیز در برخی متون برای توصیف جنس‌های سه نتی به کار رفته‌است.[en ۷]