سوزن زنی

لغت نامه دهخدا

سوزن زنی. [ زَ زَ ] ( حامص مرکب ) کنایه از خیاطی کردن است. ( یادداشت بخط مؤلف ). || در تداول امروز، دارو را بوسیله ٔسرنگ به بیمار تزریق کردن. رجوع به سوزن زدن شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از خیاطی کردن است در تداول امروز دارو را بوسیله سرنگ به بیمار تزریق کردن

جمله سازی با سوزن زنی

منسوجات بی بافت (NON-WOVEN) منسوجاتی هستند که مستقیماً از الیاف جدا از هم به وجود می‌آیند. به این صورت که الیاف به صورت‌های مختلف در کنار هم قرار گرفته و بوسایل مختلف از جمله سوزن زنی (NEEDLING MACHINE)، حرارتی (TERMOBONDING) یا با استفاده از چسب یا بایندر (CHEMICAL BONDING) به یکدیگر اتصال یافته و تولید یک سطح کامل به صورت پارچه می‌نماید.
ژئوتکستایل های نبافته از سوزن زنی الیاف پلی استر یا پلی پروپیلن تولید میشوند.