جنزه

لغت نامه دهخدا

جنزه. [ ج َ زَ ] ( اِخ ) معرب گنجه. شهری است کلان از مضافات اران. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). این شهر میان شروان و آذربایجان واقع شده و عامه آنرا گنجه نامند. گروهی از دانشمندان از آن برخاسته اند. ( از معجم البلدان ) ( مراصد ). و رجوع به مرآت البلدان ج 4 ص 271 شود.
جنزه. [ ج َ زَ ] ( اِخ ) دهی است به اصفهان. ( منتهی الارب ) ( معجم البلدان ) ( ناظم الاطباء ).

جمله سازی با جنزه

ابن حوقل با ارائهٔ تصویر جداگانه از سه ناحیهٔ ارمینیه، آذربایجان و اران در اثر خود، رود ارس را مرز میان آذربایجان و اران دانسته است. او شهرهای برذعه، جنزه، شمکور، شماخیه، شروان، شابران، قبله و شکی را از سرزمین اران و شهرهای اردبیل، داخرقان، تبریز، سلماس، خوی، برکری، ارومیه، مراغه، اشنه، میانج، مرند، برزند را جزء آذربایجان معرفی کرده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال عشق فال عشق فال چای فال چای فال آرزو فال آرزو