جدیع کرمانی

جدیع بن علی کرمانی (۷۴۷ - ۷۴۸ میلادی) از فرماندهان برجسته و شجاع قبیله ازد در خراسان بود که در اواخر دوران خلافت امویان نقش مهمی ایفا کرد. او در جیرفت کرمان متولد شد و به همین دلیل به «کرمانی» شهرت یافت. نام کامل او جدیع بن علی بن شبیب بن عامر ازدی است. مادرش در کودکی گوش او را بریده بود تا زنده بماند، و به همین دلیل به نام «جدیع» (به معنای بریدگی گوش) شناخته می‌شد.

جدیع در دوران خلافت یوسف بن عمر ثقفی والی عراق، به دلیل نفوذ قبیله‌ای‌اش در خراسان، به امارت این منطقه منصوب شد. با این حال، به دلیل اختلافات قبیلگی و سیاسی با نصر بن سیار، والی اموی خراسان، از منصب خود عزل شد. این تنش‌ها به درگیری‌های نظامی میان نیروهای یمانی (حامیان جدیع) و نزاری (حامیان نصر) انجامید.

در نهایت، جدیع در نزدیکی مرو در سال ۱۲۹ هجری در نبردی با نیروهای نصر بن سیار کشته شد. پس از مرگ او، فرزندانش همچنان به فعالیت‌های سیاسی و نظامی ادامه دادند و در تحولات بعدی خراسان نقش داشتند

لغت نامه دهخدا

جدیع کرمانی. [ ج ُ دَ ] ( اِخ ) ابن علی ازدی معنی. وی در عصر خود شیخ خراسان و فارس آن دیار و از رؤسای باهوش بشمار بود. او در کرمان بدنیا آمد و منسوب به همان جاست. و در خراسان اقامت داشت تا زمانی که نصربن سیار فرمانروای آنجا شد. و از ترس فتنه و آشوب جدیع رازندانی کرد و طایفه ازد خشمناک شدند و نصر سوگند یاد کرد که صدمه ای به او نرساند سپس جدیع از زندان فرار کرد و سه هزار تن با وی گرد آمدند و نصر با وی صلح کرد ولی مدتی در خفا به جمعآوری یاران مشغول شد، سپس از جرجان خروج کرد و مرو را بتصرف آورد تا آنکه ابومسلم خراسانی خروج کرد و جدیع به مخالفت وی با نصرهم پیمان شد و برای نوشتن عهدنامه ای به اتفاق صد سوار بنزد نصر رفت و نصر سیصد سوار بطرف وی گسیل کرد تااو را گرفتند و بقتل رسانیدند. ( از الاعلام زرکلی ).

فرهنگ فارسی

ابن علی ازدی معنی: وی در عصر خود شیخ خراسان و فارس آندیار و از روسای باهوش بشمار بود. او در کرمان بدنیا آمد و منسوب بهمانجا است و در خراسان اقامت داشت تا زمانیکه نصر بن سیار فرمانروای آنجا شد.

جمله سازی با جدیع کرمانی

جدیع کرمانی به هنگام دیدار از لشکر گاه او کشته شد، بسیاری از پیروان کرمانی به بهانه خونخواهی، راهی لشکرگاه ابومسلم شدند و گروهی نیز از پسر کرمانی، علی حمایت کردند؛ اما ابومسلم علی را به سوی خود کشید و در مقابل نصر که در صدد اختلاف بین این دو بود، تلاش‌های زیادی کرد، اما علی هیچ تمایلی به پیوستن به نصر نداشت. همچنین نصر، معدودی از بومیانی را که با او دشمنی داشتند، را به سمت خود کشید.