جاربرد

لغت نامه دهخدا

جاربرد. [ ب َ ] ( اِخ ) قلعه ای از مضافات اران است. و رجوع به جاربردی شود.

جمله سازی با جاربرد

شرح جاربردی شرحی است که فخرالدین احمد بن حسن جاربردی بر کتاب الشافیة فی التصریف در نحو اثر ابن حاجب نحوی نوشته است.
قاضی بهاءالدین ابوالمحاسن از علما و قضات عالیقدر فارس در زمان سلاطین آل مظفر و هم‌زمان با حافظ در قرن هشتم هجری قمری بود. تولد وی در سال ۷۰۰ هجری قمری دانسته شده‌است. به نوشتهٔ شدالازار برای تکمیل تحصیلات به تبریز رفت و از محضر علاءالدین طاووسی، فخرالدین جاربردی و شرف الدین طیبی استفاده برد. نویسندهٔ شدالازار او را مفتی چهار مذهب تسنن می‌داند. قاضی بهاءالدین در مدرسه عضدیه شیراز به تدریس اشتغال داشت و به سال ۷۸۲ هجری قمری در شیراز به درود حیات گفت. تألیفات: