تیر افکندن

لغت نامه دهخدا

تیر افکندن. [ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تیر انداختن. پرتاب کردن تیر:
یکی تیری افکند در ره فتاد
وجودم نیازرد و رنجم نداد.سعدی ( بوستان ).|| کنایه از دعای بد کردن و طعنه زدن. ( برهان ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱-پرتاب کردن تیر بوسیل. کمان تفنگ و غیره. ۲ - طعنه زدن. ۳ - دعای بد کردن نفرین کردن.

جمله سازی با تیر افکندن

💡 کَمَک یا کَمَک مُرغ، در اساطیر ایران و آئین زرتشت، نام پرنده‌ای غول پیکر و جادو اهریمنی است، که موجب تاریک شدن و بی باران ماندن زمین و خشک‌سالی و تباهی و ویرانی در آن می‌شود. این پرندهٔ عظیم الجُثّه، بدن خویش را در برابر نور و در برابر بارانی که از آسمان می‌بارید قرار می‌داد تا باران بر پشت او بریزد و هرگز به زمین نرسد. این پرندهٔ شوم، سرانجام با رشادت گرشاسب و هفت شبانه روز تیر افکندن وی به سوی او، نابود می‌شود و بر زمین می‌افتد.

سایکو یعنی چه؟
سایکو یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز