توریدن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. رمیدن، دور شدن و به یک سو رفتن.
ویکی واژه
رمیدن.
جمله سازی با توریدن
ماده ماضی جعلی> turəst- ماده مضارعtur>ایرانی باستان*θtur/aru*» شتاب کردن، عجلهکردن «>هندواروپاییertu*» راندن، مجبور کردن «)چئونگ،۲۰۰۷:۳۹۹(در گویش اردلانی توریا، توریاگ، توریاو، به معنی قهر کردن دو فرد که باعث دوری ان دو بشود، بسنجید با:اوستاییθβāša-»، شتافته، سریع «پارتیniδfār-» شتاب کردن «) دورکین-، مایستر ارنست۲۰۰۴:۲۵۲(سغدیpδβ’r-» شتاب کردن، شتابیدن «)، قریب۱۳۷۴:۶۷۸۷(فارسی» توریدن «به معنی» رمیدن «این ریشه در چند گویش دیگر ایرانی نو هم دیده میشود: انارکیturr-، گزیtur- /turā» شروع به چرخیدن کردن «)نک:چئونگ،۲۰۰۷:۳۹۹.(واژة کردی سورانی tura به معنی» عصبانی، «ظاهراً از همین ریشه مشتق شدهاست.