لغت نامه دهخدا
برساختگی. [ ب َ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) آمادگی. آرایش. خودآرایی:
هرچه پرسیش ز رعنایی و برساختگی
عربی وار جوابم دهد آن ماه عرب.سنایی.|| جعل. ساختگی. رجوع به برساخته و نیز رجوع به برساختن و ساختن شود.
برساختگی. [ ب َ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) آمادگی. آرایش. خودآرایی:
هرچه پرسیش ز رعنایی و برساختگی
عربی وار جوابم دهد آن ماه عرب.سنایی.|| جعل. ساختگی. رجوع به برساخته و نیز رجوع به برساختن و ساختن شود.
💡 نخستین رمان شمایلو با نام «یک مسابقه کشتی وحشیانه و صادقانه با حقیقت گویی و رابطه جنسی» و «بهترین کتاب … دربارهٔ این دوره از زندگی در نیویورک سیتی از زمان که پتی اسمیت بچه بود»، در ژوئیه سال ۲۰۱۵ توسط انتشارات بلیز وکس منتشر شد. این کار یک برساختگی نیمه اتوبیوگرافی در مورد اعتیاد و مصرف مواد در دوران ووداستاک و سنگ پانک و اوایل ایدز است و شخصیتی برجسته ترجنسی دارد. فصلها با روسپیگری، زنای با محارم و هولوکاست سروکار دارند.
💡 - خاطرات تاج السلطنه؛ چند دلیل دیگر برساختگی بودن آن، سال 16 (1383)؛