مجموعه سازگاری بافتی اصلی (MHC) شامل مولکولهای پروتئینی است که بر روی غشای سلولهای مختلف در مهرهداران قرار دارند. در انسان، این مولکولها به عنوان آنتیژنهای گلبول سفید انسانی (HLA) شناخته میشوند. این پروتئینها نه تنها بر روی سلولهای خونی، بلکه در سایر بافتهای بدن مانند پوست، کلیه، قلب و ریه نیز وجود دارند و وظایف متعددی را انجام میدهند. در انسان، ژن MHC در کروموزوم شش قرار دارد و شناسایی این مولکولها به ویژه در فرآیند پیوند اعضا اهمیت زیادی دارد. برخی از این پروتئینها در سطح تمامی سلولهای هستهدار بدن وجود دارند و به شناسایی سلولهای خودی کمک میکنند. علاوه بر انواع مختلف سلولها، شبکه سهبعدی که به آن ECM گفته میشود که از ماکرومولکولهای زیستی مانند کلاژن و گلیکواسامینوگلیکان تشکیل شده، نقش حیاتی در توسعه و بازسازی بافت با ساختارها و عملکردهای خاص ایفا میکند. بنابراین، هدف اصلی در مهندسی بافت، طراحی و ساخت scaffold با اجزای خاص و ریزساختار مناسب است تا عملکردهای ECM را برای حمایت از نفوذ، تکثیر و تمایز سلولهای بذر فراهم کند. به طور کلی، scaffold باید شرایط خاصی را برآورده کند. اولاً، تخلخل بالا و اندازه مناسب منافذ برای تسهیل نفوذ سلولی و انتشار مواد مغذی در سراسر ساختار ضروری است. ثانیاً، این چارچوب باید به طور فعال از چسبندگی، تکثیر و تمایز سلولها برای ایجاد بافت جدید حمایت کند. ثالثاً، چارچوب باید به گونهای طراحی شود که به آرامی توسط بافتهای اطراف جذب شود و نیازی به جراحی اضافی نداشته باشد، با نرخی که تا حد امکان با فرآیند بازسازی بافت سازگار باشد. به عبارت دیگر، این چارچوب باید قادر باشد در داخل بدن یکپارچگی ساختاری ایجاد کند و به تدریج تجزیه شود، در حالی که سلولها ماتریس طبیعی خود را تشکیل میدهند تا در نهایت بافت تازه ایجاد شده بتواند بار مکانیکی را تحمل کند.