انعزال

معنی و مفهوم

انعزال به معنای دور شدن از دیگران یا قطع ارتباط با جامعه است. این واژه در متون ادبی، اجتماعی و روانشناسی به کار می‌رود و به حالتی اشاره دارد که فرد به دلایل مختلف، از جمله احساس تنهایی، ناامیدی، اضطراب یا مشکلات روانی، از تعاملات اجتماعی خود فاصله می‌گیرد. این حالت می‌تواند به صورت فیزیکی (مانند عدم حضور در جمع‌ها) یا عاطفی (احساس عدم ارتباط یا همدلی با دیگران) بروز کند.

جنبه‌های مختلف

اجتماعی: این نوع از انعزال به حالتی اطلاق می‌شود که فرد به دلایل مختلف از تعاملات اجتماعی خود فاصله می‌گیرد. این ممکن است به دلیل مشکلات روانی، اجتماعی یا حتی انتخاب‌های شخصی باشد.

روانی: در این حالت، فرد ممکن است از نظر عاطفی و روانی از دیگران جدا شود. این نوع انعزال می‌تواند ناشی از احساس تنهایی، افسردگی یا اضطراب باشد.

فرهنگی: در برخی موارد، افراد ممکن است به دلیل تفاوت‌های فرهنگی یا اعتقادی از جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، جدا شوند. این نوع از انعزال می‌تواند به تبعیض یا عدم پذیرش فرهنگی منجر شود.

لغت نامه دهخدا

انعزال. [ اِ ع ِ ] ( ع مص ) گوشه گزیدن و دور شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). دور شدن و بیکسو شدن. ( از اقرب الموارد ). || آب بیرون ریختن تا زاد نباشد. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(اِ عِ ) [ ع. ] (مص ل. ) گوشه گیر شدن، به کنار رفتن.

فرهنگ عمید

۱. گوشه گیر شدن.
۲. برکنار شدن، معزول شدن.

فرهنگ فارسی

گوشه گیرشدن، برکنارشدن، معزول شدن
۱ - ( مصدر ) گوشه گیر شدن گوشه گرفتن بر کنار شدن بکنار رفتن. ۲ - ( اسم ) گوشه گیری کناره گیری.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انعزال یعنی زوال منصب و پست و از آن در بابهایی مانند وکالت، وقف، وصیت و قضاء سخن رفته است.
عزل، برکنار کردن نماینده از سمت خویش، و انعزال، زایل شدن سمت و منصب شخص صاحب منصب است که گاه به سببی اختیاری است، مانند عزل وکیل از سوی موکل که سبب انعزال از سمت وکالت می‏شود و گاه به سببی غیر اختیاری، مانند فقدان عقل در ولیّ که سبب انعزال وی از مقام ولایت می‏گردد.
کسی که به خاطر شایستگی یا برخورداری از شرایط خاص، از سوی دیگری عهده دار کاری شده است، مانند وکیل، وصی، قاضی و متولی موقوفه

ویکی واژه

گوشه گیر شدن، به کنار رفتن.

جملاتی از کلمه انعزال

و مانند شيخ احمد احسائى كه از نزد خود خواست به مقام حكمت و عرفان برسد و صرفمطالعه كتب فلسفيه خود را صاحب نظر دانست و اشتباهات فراوانى مانند التزام بهتعطيل و انعزال ذات مقدس الهى از اسماءوصفات ومانند التزام به اصالة الوجود والماهيةمعا، به بار آورد كه موقعيت او را در نزد ارباب علم و نقادان بصير و خبير شكست وتاليفات او را در بوته نيسان و عدم اعتنا قرار داد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم